عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد

 

عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد
من رند و سه وجب زلف پر از فر ، چه شود 

 

 

خدا عااااشقتم

 

 

خدایا

خدایا

.

.

.

.


از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم،

جزاینکه

.

.

جز اینکه

آرزو داشتم بزرگ شم ..

عاشق شم.

دل كندن از تـو

دل كندن از تـو باهـمه عشقی كـه


 داشـتم بــِهتـ مـنو به یه جایی رِسونـد


 كـه حالا تـو چشـماے یـكی زل بــِزنمو بــِگم : عاشـقمـے ؟ 

خـب بـه درك....


عاشق پسرخاله کلاه قرمزی ام !!


عاشق پسر خاله ی، کلاه قرمزیم!


 رفته بود یک کیک مسموم رو تنهایی خورده بود تا بقیه مریض نشن!


 بهش گفتن: خب چرا ننداختی دور؟

گفت خب مورچه ها میخوردن!


به مورچه که نمیشه سرم وصل کرد.

این یعنی آخر معرفتیه یاد همه ی رفقای با معرفت که هیچ وقت از یادمون نمیرن....

چتر

گفتي دوستم داري


به اندازه قطرات باراني


که برروي صورتت ميريزد


و  من هم   دوستت   دارم


بدون توجه به چتري که


روي سرت گرفتي

عاشق نیستم

من نه عاشق هستم ...

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من....

 من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب ...

که به صد عشق و هوس می ارزد...

گرگ

گرگ هم که باشی

عاشق بره ای خواهی شد

که تو را به علف خوردن وا می دارد

و رسالت عشق این است

شدنِ آنچه نیستی !

عاشق


☂ ☂

ختر :شنیـבم בاری ازבواج می ڪنی ..مُبارڪـه..خوشحـآل شـבم شنیـבم


پسر :مِـرسی . . . اِنشــآلله قِسمَتِ شمآ


בختر:می تونم برای آخرین بـآر یه چیزی اَزت بخـوآم؟


پسر:چی می خوآی؟


בختر:اگه یه روز صاحب یه בختر شـבی می شه اِسم منو بذاری روش؟


پسر:چرآ؟ می خوآی هر موقع ڪـه نگــآش می ڪنم ، صـدآش می ڪنم בرב

بـڪشم؟؟


בختر:نَہ ...آخه בخترآ عاشق بـآبـآهــآشون می شن..می خوام بفهمی چِقَـב

عــآشقـت بودم

نبودنت

روزگار ،

نبودت را برایم دیکته می کند

و نمره من باز می شود صفر.

نمی توانم نبودنت را یاد بگیرم

مشغله

به کسانی که در لابلای مشغله هایشان وقتی برای شما پیدا می کنند احترام بگذارید.

اما عاشق کسانی باشید که

وقتی شما به آن ها نیاز دارید، هرگز به مشغله هایشان نگاه نمی کنند.