یار وقتی که تویی

ازم پرسیدی که چرا اینقدر تو خودمم !!!
میخوام بهت بگم تو خود بودن خیلی بهتر از بی خود بودنه


گفتم : تو نبودی با او درد دل کردم...
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من....
من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب ...
که به صد عشق و هوس می ارزد...
کـاش مـيـشـد فـقـط يـک لـحـظـه جـايـمـان را بـا هـم عـوض کـنـيـم
شـايـد تـو مـيـفـهـمـيـدي چـقـدر بـي انـصـافـي
و مـن مـي فـهـمـيـدم چـرا ؟!؟!
حالم خوب است...
اما...
دلم تنگ آن روزهاییست که میتوانستم ازته دل بخندم...
وقــتي بودن ها طعــم نـيـاز دارند ،
وقــتي تنهايي هـــــــــا بي هيـچ يــادي از يـــــار ، بـا هـر کسي پـر ميشود
وقــتي نــگاه هــا ، هرزه به هر سو روانه ميشود
وقــتي غــريزه ، احساس را پوشش ميدهد
وقــتي انــسان بودن ،آرزويي دست نـيـافتني مـيـــشود
ديگر نميـخواهمت ، نــه تو را و نــه هيچ کس ديگر را ..
هیچ باختی شیرین نیست جز
باختن دل به تو

از
جهان تا خدا هزار ایستگاه بود. در هر ایستگاهی که قطار می ایستاد کسی گم
می شد. قطار می گذشت و سبک می شد. قطاری که به مقصد خدا می رفت عاقبت به
ایستگاه بهشت رسید. پیامبر گفت:اینجا بهشت است، ... ،و من شادمانه بیرون پریدم.
اما ...تو پیاده نشدی و من نفهمیدم....!!
قطار رفت و دور شد و من از فرشته ای پرسیدم مگر اینجا آخرش نیست؟
و او گفت:این قطار به سوی خدا می رود.
و خدا به آنان می گوید:
"درود بر شما،راز من همین است."
آنان که مرا می خواهند در ایستگاه بهشت پیاده نمی شوند.
و من آرام زیر لب گفتم:
.
.
.
.
تو را دوست دارم !
چون می دانم
با بسیاری از افکارت ...
موافق نیستم !!!

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگ تر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
تو چه می فهمی حال و روز کسی را که دیگر
هیـــــــــــچ نگاهی
.
دلش را نمی لرزاند....
-----------------------------------------
خدایا خسته ام...
دلگیرم از دنیایت...
وقتش رسیده با بغض هایم به آغوشت برگردم...
فقط تو را میخواهم بدون تمام نامردی های بندگانت......
هرکه در سینه دلی داشت به دلدار فروخت
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
" بی تو خیــــــس بارانم "....

تو می دانی آنچه را که من نمی دانم؛
در دانستن تو آرامشی ست؛
و در ندانستن من تلاطم ها؛
تو خود با آرامش ات؛
تلاطمم را آرام ساز ...